در ابتدای این کتاب شیخ بهایی آورده؛ هنگامی که گردآوری کتاب را به پایان رساندم کتابی که نیکوترین و شیرینترین مطلب از هر دست در آن گرد آمده است و در آغاز روزگار جوانی آن را تلقین و تنظیم کردم تا هر کسی بدان راغب باشد و دیدگان از آن لذت ببرد. این کتاب شامل گوهرهایی از تفسیر و تأویلهای بین و چشمههای اخبار و آثار نیکو و حکمتهای تازه است که دلها را به نور آنها روشن میکند.
* سخن عارفان و پارسایان
یکی از اصحاب حال، روزی به یارانش میگفت: اگر به ورود به بهشت و گزاردن دو رکعت نماز مخیر میشدم، گزاردن دو رکعت نماز را برمیگزیدم او را گفتند: چگونه؟ گفت: زیرا که در بهشت به حظ خود مشغول خواهم شد و در گزاردن دو رکعت نماز، به حق پروردگار خویش.
* حکایاتی از عارفان و بزرگان علم و دین
در احیاء آمده است که : عارفی شبلی را به خواب دید و او را پرسید که خداوند با تو چه کرد؟ گفت: با من ستیزه کرد، تا نومید شدم. پس چون نومیدیم را دید، مرا در رحمت خود فرو برد.
زاهدی گفته است: نماز سی ساله خود را که در صف نخست نمازگزاران به جا آورده بودم، به ناچار به قضا برگرداندم. از آن روی که روزی به سببی درنگ کردم و در صف نخستین جایی نیافتم. پس در صف دوم ایستادم. اما خود را بدین سبب از دیگران شرمسار دیدم و پیشی گرفتم و به صف نخست آمدم و از آنگاه دانستم که همه نمازهایم، آلوده به ریا و آکنده از لذت توجه مردم به من بوده است و این که ببینند که من از پیشگامان کارهای نیک بودهام.
معاذ بن جبل گفت: پیامبر را گفتم: مرا به کاری آگاه کن که به بهشتم برد و از آتش دوزخ دور دارد. رسول (ص) گفت: از کار بزرگی سؤال کردی. اما برکسی که آن را انجام دهد دشوار نیست. خدا را بندگی کن و هیچ چیز را انباز او قرار مده! نماز به پا دارد و زکات بده و در ماه رمضان روزه بگیر و حج خانه خدا را به جای آر. پس آنگاه گفت: خواهی تو را به درهای خیر هدایت کنم؟ گفتم: آری ای فرستاده خداوند. گفت: روزه همچون سپری است و صدقه آتش خطاکاریها را خاموش میکند. همچنانکه آب، آتش را فرو مینشاند. نماز انسان در دل شب شعار نیکوکارانست.
صاحب کمالی میگفت: آنگاه که شب روی میکند، شادمان میشود و میگوید: با پروردگار خود خلوت میکنم و هنگامی که صبح فرا میرسد، به وحشت میافتم از زشتی دیدار آنان که مرا از پروردگار باز میدارند.
عبدالله بن زراره از امام صادق (ع) نقل قولی کرد که ایشان گفت: پروردگار برای هر مؤمنی از ایمانش همدمی نهاده است که به او آرام گیرد که حتی اگر بر فراز کوهی باشد از تنهایی وحشت نمیکند.
پارسایی گفت: روزی به یکی از گورستانها رفتم و بهلول را دیدم او را گفتم: اینجا چه میکنی؟ گفت: با گروهی همنشینی دارم که مرا نمیآزارند و اگر از یاد آخرت باز مانم، آگاهم کنند و اگر پنهان شوم از من پنهان نشوند. گفتهاند: دیوانهای از گورستانی میآمد. او را پرسیدند: از کجا میآیی؟ گفت: از این قافلهای که فرود آمده است. گفتند به آنان چه گفتی؟ گفت: پرسیدم کی کوچ خواهید کرد؟ گفتند: هنگامی که شما نیز بیایید.
بهرام گور فرزندی یگانه داشت. اما او همتی پست داشت چنان که کنیزان و نوازندگان بر او چیره بودند و حتی به یکی از کنیزان مهر میورزید. چون پادشاه آگاه شد، کنیز را گفت به او بگوید که من عاشقی را دوست دارم که بلند همت و بزرگوار باشد و بدین سال فرزند بهرام شیوه پیشینش را ترک کرد تا به پادشاهی رسید و از حیث اراده و دلیری از بهترین پادشاهان شد.
طبقه بندی: فرهنگ اسلامی،
وی تصریح کرد: این نوشیدنی از گیاهان دارویی مانند دارچین، زنجبیل، میخک، سنبلالطیب و موارد دیگری از این قبیل تولید شده است.
عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم و صنایع غذایی با تاکید بر اینکه در تولید این نوشیدنی به جای استفاده از شکر و یا شیرین کنندههای مصنوعی از عسل استفاده شده است، ادامه داد: در نتیجه محصول نهایی ارزش تغذیهای بیشتری در مقایسه با نوشیدنیهای متداول صنعتی دارد.
رافع با اشاره به اثرات سلامتبخش این نوشیدنی که بر مبنای حدیث وارده از امام رضا(ع) تولید شده، متذکر شد: مجموعه از تولید طرحهای مشابهای که در طب ایرانی و اسلامی و رساله ذهبیه امام رضا(ع) آمده شده باشد نیز استقبال میکند.
وی افزود: علاوه بر این نوشیدن آن بعد از غذا به هضم کمک کرده و به لحاظ دارا بودن اجزای موثره زعفران سبب ایجاد احساس نشاط و شادابی در مصرف کننده نیز میشود.
عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم و صنایع غذایی یادآور شد: مصرف این نوشیدنی بعد از غذا میتواند جایگزین مناسبی برای نوشابههای گازدار بوده و از ضررهای بسیار زیادی که مصرف این قبیل فرآوردهها به همراه دارد پیشگیری کند.
طبقه بندی: فرهنگ اسلامی،
وی افزود: شخص شخیص پیامبر آخرالزمان، حضرت محمد(ص) به عنوان پیامبر رحمت شناخته میشوند «و ما ارسلناک الّا رحمةً للعالمین» و این عبارت مخصوص نبیّ اکرم(ص) است و همچنین در ادعیه برای حضرت ولی عصر(عج) عبارت رحمه للعالمین ذکر شده است
شفیعی سروستانی با بیان اینکه امام مهدی(عج) حلقه آخر از این قبیله رحمت هستند، ابراز داشت: ما، منتظر قبیله رحمت و منکر قبیله لعنتیم و تبرّی جستن از قبیله لعنت، برای پیوستن به قبیله رحمت ضروری است. بدون تبرّی جستن از مظاهر کفر و شرک و نفاق، امکان پیوستن و نسبت یافتن با قبیله رحمت وجود ندارد، امروز اختلاط و امتزاج وحشتناک حوزههای فرهنگی و تمدنی باعث شده است که در دریافتهایمان دچار نوعی التقاط ذهنی شویم و سره و ناسره را از هم تشخیص ندهیم.
* قابیل و هابیل، سرسلسله اهل لعنت و اهل رحمت
وی با اشاره به اینکه بنیانگذار معبد جادو «ابلیس» بود، ادامه داد: این معابد در میان عموم تمدنهای کهن قابل شناسایی است، وقتی در صبحگاه آفرینش انسان، مسجد، به عنوان سجدهگاه حضرت آدم(ع) تأسیس شد و ابلیس نومیدانه کمر همّت بست که آدم(ع) را اغوا کند، پس از آنکه سبب شد که حضرت آدم و حوا از بهشت خداوندی به زمین هبوط کنند، در دومین نقطه عطف کمر همت بست تا دانه زهرآگین خودش را در کام و نهاد فرزندان آدم جایگیر کند بنابراین در پوستین قابیل وارد و باعث شهادت هابیل شد.
سردبیر ماهنامه موعود با تأکید بر اینکه قابیل به جای توبه، به تمامی به شیطان روی کرد و شیطان به او ساختن معبد را تعلیم داد، خاطرنشان کرد: سنگ بنای معبد و سنگ بنای کهانت، توسط ابلیس از مسیر قابیل گذاشته شد، ابلیس به قابیل القاء کرد که: «حال که قربانی تو پذیرفته نشد؛ آتشی برافروز و...». از طریق آن آتش و معبد، قابیل به پرستش ابلیس مشغول شد؛ به عبارتی قابیل، اولین پرستنده ابلیس گشت و نخستین معبد نیز به دست او ساخته شد.
وی افزود: همه دسیسه ابلیسی به قابیل منتقل شد و بنی قابیل در زمین جاری شدند و از همان جا دو رشته به وجود آمد: قابیلیان و هابیلیان، این دو رشته به موازات هم، همانند دو ارابهای که در میدان مسابقه قرار میگیرند، پیش آمدند و تا همین روز هم در حال پیشروی هستند، بنی قابیل در برابر شیث -هبه الله، وصیّ حضرت آدم(ع)- قرار گرفت، همه میراث نبوّت به شیث رسید و سلسله نبوّت ادامه یافت و هر نبی میراثبر نبی بعدی شد تا این سلسله در زمین رسم و صفت هابیلی را منتشر کند و زیستن بر اساس قبیله رحمت را ادامه دهد تا آخرین وصی رسول خدا(ص)، حضرت صاحب الامر(عج)، چنانکه میدانید، امام طومار حیات ابلیسی را بر میچینند و به بدعت قابلیان خاتمه می دهند.
*موجودات ماورائی در میان اقوام بین النّهرین
مدیر مسئول مؤسسه موعود با بیان اینکه سلسله قابیلیان و قابیل صفتان، در میان اقوام کهن باستانی ادامه پیدا کرده است، اظهار داشت: تاریخ حیات انسان بر زمین را به دو دوره ماقبل تاریخ و دوره تاریخی تقسیم کردند، البته چهار منبع برای به دست آوردن اطلاعات راجع به وضع انسان در ادوار ماقبل تاریخ مانند منابع آسمانی وحیانی، دریافتهای اساطیری از افسانهها و اسطورههای کهن، یافتههای باستانشناسانه و گمانهزنیهای مورخین وجود دارد.
وی ادامه داد: هر چهار منبع به ما یادآوری میکنند که در تاریخ کُهن، عموم تمدنهای باستانی بزرگ یعنی ایران، یونان، مصر، هند و چین، با عوالم ماورائی و موجودات ساکن در عوالم ماورائی مواجه بودند، به عبارت دیگر، در تمامی این منابع تأکید میشود که از روز نخست، دوشادوش انسان، موجودات دیگری نیز وجود داشتهاند، موجوداتی که صاحب علم و خرد، تحرک، عواطف و اختیارند، اما با انسانها یک تفاوت ظریف دارند: نادیدنی هستند.
استاد شفیعی سروستانی بیان داشت: پس از طوفان سراسری در زمان نبوّت حضرت نوح(ع)، ایشان، زمین را بین سه پسرشان تقسیم کردند. زمین سیاهان مانند «زنج» و «حبشه» و «نوبه» و «بربر» و جزایر آن را به حام بخشیدند. «عراق» و «خراسان» و «حجاز» و «یمن» و «شام» و «ایران»، نصیب سام شد و مناطق «ترک» و «سقلاب» و «یأجوج و مأجوج» تا «چین» به یافِث رسید.
وی افزود: مهمترین مناطقی که در آنها تمدنهای باستانی شکل گرفت، در سرزمین «بین النهرین» بود، در کتب تاریخی و یافتههای اساطیری همواره این موضوع ذکر شده است که ساکنان این سرزمین، دستی در استفاده از علوم غریبه داشتند، علوم به دو بخش عمده «جَلیِّه» آشکار و «خُفیِه» پنهانی یا همان علوم غریبه تقسیم میشوند، این دو دسته از علوم در میان همه اقوام وجود داشتهاند، این علوم مکتوب و مدون بودهاند و عالمان و متخصصینی نیز داشتند و در انواع حوزهها شاخهبندی شده بودند، شاخهای از آن علم کیمیا است که این علم، پدر علم شیمی است، از انواع دیگر این علم میتوان از سیمیا، لیمیا و علم تسخیرات نام برد.
سردبیر ماهنامه موعود با اشاره به اینکه علوم خُفیه، نه تنها از بین نرفتهاند، اظهار داشت: بلکه با بررسی زمان حاضر در مییابیم که بخش بزرگی از اتفاقات جهان که تعیین کننده بسیاری از حوادث اجتماعی و سیاسی جهان امروز است، از میان لانههای مخفی کسانی در میآید که مشغول علوم غریبهاند، پنهان، بیصدا؛ امّا موثر، در هر صورت اقوام با منابع ماورائی رو به رو بودند، یکی از محققان تاریخ جادوگری درباره مواجه بودن اقوام ساکن در تمدنهای کهن با موجودات ماورائی مینویسد: این اقوام با گونههای مختلف این موجودات روبرو بودهاند: اشباحی که ساکن زیرزمین بودند، خونآشامهایی که از میان مردگان میگریختند و به زندهها حمله میکردند... دیوهای شریری که حاکم شبهای بیابانها، مغاکها، دریاها، کوهها، مردابها و بادهای جنوب بودند و بالأخره بختکهای نر و ماده و کابوسهای وحشتناکی که با خود داشتند...
وی ادامه داد:گذشته از این دیوهای بدخواه که حاکم بر افکار مردم و طالب قربانی و نیایش از آنها بودند، اعتقاد به ارواح نیک هم در میان دانایان تمدنهای باستانی رواج داشت که آنها همیشه آماده یاری رساندن به دیوزدگان بودند، همه این موجودات در زندگی اقوام وجود داشتند و در کنار آنها زندگی میکردند و در حیات آنها مؤثّر بودند، ما وقتی همه منابع اقوام پیشین را مطالعه میکنیم، میبینیم که ساکنان تمدنهای کهن، در زندگی خود با این موجودات بسیار درگیر بودهاند.
* «کاهنان» واسط میان اقوام و نیروهای ماورائی
شفیعی سروستانی با اشاره به وجود تفاوت سنتهای اقوام با یکدیگر، به برخی نکات مشترک اشاره کرد و گفت: چند نکته مشترک وجود داشت که مورد تأیید مورخین و اسطورهشناسان نیز هست، قبول اینکه موجودات ماورائی وجود دارند، این موجودات از تواناییهای ویژهای برخودارند، امکان ارتباط با این نیروهای ماورائی وجود دارد، این علوم (غریبه) به افراد مدد میدهد که با این موجودات ارتباط برقرار کنند، وقتی ارتباط برقرار شود، مشارکت و همکاری و پیوندی میان اینان (که تلاش میکنند ارتباط برقرار کنند) و نیروهای ماورائی ایجاد میشود.
وی افزود: اقوام کهن گاهی از این موجودات احساس خطر میکردند و به خاطر دفع خطر، متوسل به این علوم میشدند و گاهی با مشارکت با این موجودات، برنامههای خاصّی را در زندگی فردی و اجتماعیشان به مورد اجرا میگذاشتند، عامل واسط میان ساکنان این تمدنها و این عوالم، «کاهنان» بودند که از مسیر علوم غریبه گذر میکردند.
* رد پای ابلیس در مناقشه نمرود با حضرت ابراهیم(ع)
سردبیر ماهنامه موعود در ادامه به معرفی اقوام، بیان اعتقادات آنها، پیشینه، ویژگیهای خلقی آنها و شناسایی نشانههای عمل قبیله لعنت در میان اقوام کهن پرداخت و ابراز داشت: بابلیان را به عنوان پیشتازان علوم غریبه شناختهاند، کهنترین تمدن مربوط به بابل است و این قوم ارتباط بسیار تنگاتنگی با موجودات ماورائی داشتند،اینها همان کسانی بودند که حضرت ابراهیم(ع) را به آتش انداختند، از مشهورترین بناهای آنها، «برج بابل» است، معروف است که نمرود این برج هفت طبقه را ساخت تا با خدای ابراهیم(ع) مبارزه کند، تعداد طبقات، رنگ هر طبقه و شکل قوس این برج همگی در ارتباط با علوم غریبه و برای تسهیل ارتباط با موجودات ماورائی است.
وی با اشاره به اینکه هیچ تمدّنی از لحاظ پایبند بودن به اوهام و خرافات، به پای تمدّن بابلی نمیرسد، ادامه داد: هر حادثه از ولادت غیرطبیعی گرفته تا اشکال مختلف مرگ را کاهنان با تعبیرات سحری و فوقالطبیعه مورد تفسیر و تأویل قرار میدادند، حرکتهای آب رودخانه و اشکال مختلف ستارگان و خوابها و کارهای غیر عادی انسان و جانوران، همه چیزهایی بود که کارشناسان در این امور از روی آنها، آینده را پیشبینی میکردند، کهنترین خدایان بابلیان، خدایان نجومی بودند؛ مانند آنو، گنبد نیلگون، شمش، خورشید، ننار، ماه، بل یا بعل، یعنی زمین که همه بابلیان پس از مرگ به سینه آن باز میگردند.
* آیا در ایران باستان ارتباطگیری با نیروهای ماورایی شیطانی وجود داشته است
شفیعی سروستانی بیان داشت: هر چند ابتلای ایرانیان باستان به علوم غریبه، به اندازه مصر و بابل نیست، اما این سرزمین نیز مبری از ارتباطگیری با نیروهای ماورائی شیطانی نبوده است، چنانچه در شاهنامه در ماجرای سیاوش از کاهنان که با نام «مُغ» در ایران شناخته میشد، یاد شده است، ولی در همان جا ذکر شده است که تنها افراد شرور و شیطانی با جادو ارتباط دارند، در شاهنامه ضحّاک ماردوش به عنوان اهل جادو معرفی میشود که سپاهیان جادویی را جمعآوری میکند و در سرزمین «جادواستان» زندگی میکند.
وی افزود: واژه یاتو که در قسمتهای مختلف اوستا دیده میشود، به معنای جادو است این واژه در اوستا، به شدّت تمام بر ضدّ آن سخن رفته و از گناهان بزرگ شمرده شده است، در آثار پژوهشگران غربی از «مُغان» به عنوان نخستین جادوگران یاد شده است و آنان را پیشوای جادوگران جهان به شمار آوردهاند تا جایی که به باور بسیاری از پژوهندگان، واژة (Magic) یا «مگوس» با مغان و مجوس در پیوند و از آن بر آمده است، تعداد زیاد آتشکدههایی که در ایران وجود دارد، نشانگر وجود همان معابدی است که مغان در آنجا با نیروهای ماورائی ارتباط میگرفتند.
* چگونه فراماسونرها جادوگری را آموختند
سردبیر ماهنامه موعود با اشاره به اینکه مصر از مهمترین سرزمینهای مرتبط با «جادو» است، گفت: سرزمینی که حضرت موسی(ع) در آن به مقابله با سحر برخاست و با فرعون که در اطرافش همه ساحر و جادوگر بودند، مبارزه کرد، کاهنان مصری همه رموز ساحری را میدانستند و علوم غریبه را کامل کرده بودند، گویا یکی از شعبهها و نمایندگیهای شیطان در مصر بود و الان هم مصر از مهمترین اماکن مورد توجه ساحران و جادوگران و همچنین مورد توجه سران مجامع مخفی فراماسونری است.
وی ادامه داد: وقتی بنی اسرائیل در مصر سالها با مصریان هم نشین شدند، بسیاری از رموز سحر را از آنان یاد گرفتند، نزد آنها سحر و جادوی بسیاری دیدند، به همین دلیل بود که سامری که پیشه خودش ساحری بود، گوساله را با سحر زنده جلوه داد و مردم را بدین طریق فریفت. قوم بنی اسرائیل را که معجزات بسیار عظیمی از حضرت موسی(ع) دیده بودند، جز به وسیله سحری بزرگ نمیشد فریب داد، مردم مصری اعتقادات بسیار مختلف و خدایان متعدد و آلودگی شدیدی به علوم غریبه داشتند، منابعی که در آن زمان در مصر موجود بود، توسط کاوشگران و باستان شناسان اروپایی امروزه به اروپا علیالخصوص انگلیس منتقل شده است، از مهمترین ابنیه مرتبط با علوم غریبه در مصر میتوان از اهرام نام برد که رموز آن هنوز برای بسیاری از افراد شناخته نشده است.
* ردپای جادوگری در یونان و هند
شفیعی سروستانی یونان را نیز در زمره سرزمین های کهن توصیف کرد و بیان داشت: بزرگترین و بیشترین تعداد معابد در یونان وجود دارد، معابد بسیاری از خدایان متعدد یونانیان در این سرزمین وجود دارد و تا امروز نیز باقی مانده است. کوه المپ، یکی از این معابد است و مسابقات المپیک از مسابقاتی است که از دوران باستان باقی مانده است و ریشه در همان خدایان متعدد کوه المپ دارد، یونانیان معتقد بودند، خدایان با همدیگر آمیختهاند و از زاد و ولد آنها، انسانها به وجود آمدند.
وی افزود: ویل دورانت مینویسد: یونانیان میپنداشتند که حوادث زندگی بسته به اراده شیاطین و ارواح خدایان دارد، پس برای آگاهی از اراده شیاطین و ارواح و خدایان به غیبگویان و ستارهشناسان و کاهنان مراجعه میکردند... دین در اخلاق مردم یونان تأثیر چندانی نداشت، زیرا دین یونانی از آغاز مجموعهای از مراسم جادویی بوده است، از همان آغاز برگزاری درست تشریفات سنتی بیش از پاکی انسان نقش داشته است، خدایان آسمانی و زمینی در یونان از لحاظ عفّت و نجابت و شرافت سرمشق خوبی برای مردم یونان بودند!
سردبیر ماهنامه موعود خاطرنشان کرد: سرزمین هند سرزمین آکنده از جادو و معابد است و همه آنچه مجموعه عقاید معبدی در نظر دارد، در میان اقوام هندی میتوان یافت، حلقه واسط میان اقوام و نیروهای ماورائی کاهنان بودند و به عنوان چشم بینای مردم عمل می کردند و به شکل برنامهریزی شدهای همه خلقیات قبیله لعنت را میان مردم منتشر میکردند.
طبقه بندی: فرهنگ اسلامی،
لزوم بخشیدن کسانی که از آنها متنفر هستید !!!

بسیاری از متخصصین ادعا میکنند که برای گذشتن از آسیبی که کسی به شما میزند، باید تمایل به بخشیدن آن فرد داشته باشید. بااینکه گفتن این سخت نیست اما در واقعیت آنقدرها هم که تصور میکنید آسان نیست. برای خیلیها ممکن است سالها طول بکشد تا بتوانند کسی را ببخشند، مخصوصاً در مواردی که فرد متوجه آسیب جدی شده باشد. و البته کسانی هم هستند که هیچوقت کسانی که به آنها صدمه میرسانند را نمیبخشند.
پس چرا بخشیدن کسانی که به شما بدی کردهاند تا این اندازه مهم است؟ دلایل مختلفی برای آن وجود دارد. مهمترین این دلایل این است که وقتی احساس نفرت را درون خود نگه میدارید، رنج خودتان را بیشتر میکنید. همچنین حق گذشتن از اتفاقات و شاد بودن دوباره را از خود میگیرید. وقتی کیسه نامرئی تنفر را با خود حمل میکنیم، به آرامی بخشی از آنچه که هستید را ویران میکنید و به کسی که از او متنفر هستید اجازه میدهید روی شما کنترل پیدا کند. درآخر این احساس تنفر شما را سوزانده و تخریب فاجعهباری در زندگی و روابطتان ایجاد میکند. اگر میخواهید تاثیری که بر زندگی شما داشتهاند را از میان بردارید، باید راهی برای بخشیدن آن فرد پیدا کنید.
نکته آن این است که چطور باید این کار را بکنید؟ آیا باید ملاقاتی رودررو برای صحبت کردن درمورد آنچه برایتان اتفاق افتاده با آن فرد داشته باشید و به او بگویید که او را بخشیدهاید؟ به این بستگی دارد که خودتان فکر میکنید چه روشی برایتان بهتر است. یک پاسخ قطعی برای همه اتفاقات وجود ندارد و نمیتوان استانداردی خاص تعیین کرد. بخشش میتواند آسیبهایی به دنبال داشته باشد. اگر درمورد شما هم همینطور است، پس هنوز برای آن آمادگی ندارید. البته بخشش راههای دیگری هم دارد.
یکی از روشهایی که آسیب کمتری به دنبال خواهد داشت این است که نامهای برای آن فرد بنویسید و کارهایی که آن فرد در حق شما کرده را با مقدار جزئیاتی که میخواهید شرح دهید. حتماً نامه را بازخوانی کنید تا مطمئن شوید که چیزی که میخواستید بیان کنید کاملاً در آن وجود داشته باشد. هر جزئیات دیگری که میخواهید را به آن اضافه کنید و البته این را هم قید بکنید که آن فرد را بخاطر کارهای بدی که در حقتان کرده است، بخشیدهاید. مرحله بعدی خیلی مهم است. اینکه آن نامه را برای آن فرد بفرستید یا خیلی راحت آن را بعنوان نشانهای از بخشیدن آن فرد، از بین ببرید. برای خیلیها بهتر است که آن نامه را جایی چال کنند یا حتی آن را بسوزانند.
بخشیدن آدمها یکی از سختترین کارهایی است که از عهده انسانها برمیآید. به هیچ وجه نباید برای آن عجله کرد یا آن را آسان گرفت؛ بخشیدن آدمها یک کاتالیزور خوب برای جلو رفتن در زندگی است.
طبقه بندی: فرهنگ اسلامی،
سادهزیستی در دوران معاصر را میتوان در زندگی امام خمینی رحمةاللهعلیه به وضوح مشاهده کرد. چرا که ایشان پس از رهبری انقلاب اسلامی ایران و به دست گرفتن رهبری حکومت اسلامی، در سادهترین وضعیت زندگی میکردند و خاطرات متعددی از منش و روش امام حاکی از همین وجه زندگی ایشان است.
در سفره رنگین شرکت نکرد
در کتاب «پرتوی از خورشید» که از سوی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی منتشر شده، خاطرهای نقل شده که رفتار امام خمینی در قامت رهبر جامعه را بسیار دقیق به تصویر میکشد؛ ایشان پس از انقلاب به یک مجلس افطار دعوت میشوند و پس از حضور در مجلس و مشاهده سفره افطار، از مجلس خارج میشوند. امام خمینی وقتی با پرسش میزبان مواجه میشوند، اینچنین پاسخ میدهند: «نمیتوانم شرکت کنم.»
میزبان مجلس افطاری میگوید: «این همان سفره و همان افطاری است که هر سال شرکت میکردید. آقایان نیز همانها هستند. امسال چه شده که نظرتان تغییر کرده است؟» امام خمینی در پاسخ میزبان فرمودهاند: «هر سال حکومت اسلامی نبود و ما آنچنان مسئولیتی نداشتیم. الان وضع فقرا نامرتب است و این سفره رنگین است و من معذورم.» و هر چه میزبان اصرار کرد، امام نپذیرفت.
این رفتار امام خمینی نشان میدهد که مسئولیت کارگزاران حکومت اسلامی بسیار بیشتر از دیگران است.
شام رهبر: املت ساده
زندگی آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب هم یکی دیگر از اسوههای زهد و سادهزیستی است. « آیتالله محمد مومن» از اعضای مجلس خبرگان رهبری میگوید: «من از نزدیک با رهبر معظم انقلاب اسلامی پیش از انتصاب به رهبری و پس از آن آشنا هستم و معتقدم از زهد و تقوا و پارسایی ایشان به واسطه رهبری ذرهای کاسته نشده است. »
سردار سرلشکر رحیم صفوی میگوید: «روزی که در منزل مقام رهبری در خدمت ایشان بودم، بحث قدری به طول انجامید و نزدیک مغرب شد. پس از نماز معظمله با مهربانی به من فرمودند: «آقا رحیم شام را مهمان ما باشید.» بنده در عین حال که این را توفیقی میدانستم خدمتشان عرض کردم: «اسباب زحمت میشود.» مقام معظم رهبری فرمودند: «نه. بمانید. هر چه هست با هم میخوریم.» وقتی که سفره را گشودند و شام را آوردند، دیدم شام چیزی جز املت ساده نیست.»
خاطرات فراوانی از زندگی رهبر معظم انقلاب نقل شده است که حاکی از سادهزیستی و زندگی زاهدانه ایشان است. آیتالله مصباح یزدی، حجت الاسلام سید احمد خمینی و آیتالله شاهرودی، از شخصیتهایی بودهاند که خاطراتی از زهد و سادهزیستی ایشان نقل کردهاند.
سفره رییس جمهور؛ نان خشک و پنیر
یکی دیگر از کسانی که در سالهای اخیر به سادهزیستی شناخته شد و تصاویری از سفره نان خشک و پنیر او هم انتشار یافت، دکتر «محمود احمدینژاد» رییس جمهور سابق بود. او که همواره در سفرهای استانی و دیدارهای خصوصی و عمومی با مردم تلاش میکرد در کنار آنها باشد و به راحتی در دسترس مردم باشد، در سالهای ابتدایی ریاست جمهوری به الگویی برای سادهزیستی و در قامت سیاستمداری مردمی شناخته شد که مردم خاورمیانه و کشورهای عربی را نیز به خود جلب کرد.
هفتهنامه ساندی آیلند چاپ سریلانکا در گزارشی درباره سادهزیستی محمود احمدینژاد، در اولین سالهای ریاست جمهوری او نوشته است: «یکی از مسائلی که تاکنون کارکنان نهاد ریاست جمهوری را تحت تاثیر قرار داده، کیف احمدینژاد است که هر روز آن را به محل کار خود میآورد. این کیف حاوی صبحانه وی، تعدادی ساندویچ یا نان همراه روغن زیتون و پنیر است که توسط همسرش آماده شده و رییس جمهور آن را با لذت تناول میکند.»
اگر مهمان من هستی، کتری و سماور همین است
شهید محمدعلی رجایی هم در میان سیاستمداران ایران مشهور به سادهزیستی است. یکی از نزدیکان شهید رجایی پس از ریاست جمهوری به دیدار او رفته و اینچنین نقل کرده است: «روزی به دیدار شهید رجایی در نهاد ریاست جمهوری رفتم. وقتی بر حسب معمول قرار شد تا از ما پذیرایی شود، ناباورانه دیدم وی در همان استکانهای سابق و معمولی منزل خودش برای ما چای آورد. به شوخی گفتم: اینجا نهاد ریاست جمهوری است، حکایت این استکانها چیست؟ شهید رجایی در پاسخ گفت: اگر مهمان رجایی هستید، کتری و سماور و استکان و نعلبکی او همین است ولی اگر مهمان ریاست جمهوری هستید تفاوت میکند.»
شهید رجایی در ادامه به مهمان خود گفته است: «ما در ریاست جمهوری همه چیز داریم، اما آنها متعلق به بیتالمال است و برای مهمان شخصی و خانوادگی نمیتوان از آنها استفاده کرد.»
و برخی دیگر...
آیتالله شهید سیدعبدالحسین دستغیب که یکی از مبارزان با رژیم پهلوی بوده و در سال ۱۳۶۰ به شهادت رسید، مشهور به سادهزیستی و زهد در زندگی شخصی بوده است. اصغر صحرایی یکی از محافظان ایشان میگوید: «وقتی استاندار یا مسئولان دیگر به منزل میآمدند، برای پذیرایی فقط چای میدادند و میگفتند من نمیتوانم از بیتالمال خرج کنم و وسع خودم هم در همین حد است.»
این محافظ آیتالله دستغیب میگوید وقتی به ایشان پیشنهاد تغییر خانه را دادیم گفتند: «من این خانه را دوست دارم و میخواهم در جنوب شهر و بین مردم باشم.» ایشان حتی ماشین شورلت قدیمی ضدگلوله را هم که از سوی امام خمینی برای حفاظت فرستاده شده بود را هم با اکراه پذیرفتند و باز هم تا جایی که ممکن بود سوار نمیشدند و معمولا پیاده تردد میکردند.
سپهبد شهید علی صیاد شیرازی که یکی از فرماندهان پرافتخار ارتش جمهوری اسلامی بوده است نیز اسوه سادهزیستی و سلوک زاهدانه بوده است. چنانکه دریابان علی شمخانی در وصف او گفته است: «شهادتش سند روشن سادهزیستی اوست. بهرهگیری منافق کوردل از لباس کارگر شهرداری و عدم استفاده شهید از راننده و محافظ، همگی سند روشنی از اوج تواضع و سادهزیستی ایشان است.»
طبقه بندی: فرهنگ اسلامی،
مأمون در سال ۲۰۰ هجری قمری امام رضا(ع) را به مرو فرا خواند و بنا به نقلی بعد از استقرار آن حضرت در ایران نامهای خطاب به خواهر گرامیاش حضرت فاطمه معصومه(س) مرقوم فرمودند و آن را توسط یکی از غلامانش به مدینه منوره ارسال فرموده است، امام(ع) به غلامش دستور داد که در هیچ منزلی توقف نکند تا در اندک زمان ممکن آن نوشته را به مدینه برساند. غلام خود را به مدینه منوره رسانید و نامه امام هشتم را به خدمت حضرت معصومه(س) تسلیم کرد و آن حضرت به مجرد رسیدن نامه برادرش خود را آماده سفر کرد. این روایت در کتابهای دست اول و قدیمی ذکر نشده است.(۱)
بنا به نقل دیگر حضرت معصومه(س) بعد از یک سال از ورود حضرت رضا(ع) به سرزمین خراسان به قصد زیارت و دیدار با برادر خود از مدینه به قصد خراسان حرکت کرد. این روایت معتبرتر است.(۲)
طبق این دو نقل حضرت معصومه(س) به شوق دیدار برادر و امام زمان خود در سال ۲۰۱ هجری قمری با گروهی از اطرافیان خود از مدینه حرکت کرد و وقتی به ساوه رسید مریض شد. سؤال فرمود: تا قم چقدر راه است، گفتند: ده فرسخ، فرمود: مرا به قم برسانید. او را به قم رسانیدند.(۳) بنا به نقل دیگر وقتی آن حضرت به ساوه رسیدند، عدهای از دشمنان اهل بیت(ع) با اشاره مأمون عباسی راه را بر آنان بستند و در یک درگیری نابرابر، همه برادران و اکثر همراهان مرد آن حضرت را به شهادت رساندند و حضرت معصومه از شدت تأثر و تألمات به سختی بیمار گشتند، به نحوی که ادامه سفر برایشان ناممکن شد.(۴)
اگر چه برخی نقلهای ضعیف این جریان را نقل میکنند، ولی این مطالب در منابع معتبری به چشم نمیخورد و هیچ یک از منابع معتبر تاریخی چنین درگیری را گزارش نکردند و همچنین این مطالب با توجه به موقعیت امام رضا(ع) در آن موقع بعید به نظر میرسد.
حال این سؤال مطرح میشود که آیا مردم قم از آمدن حضرت معصومه به ساوه اطلاع یافته و به استقبال آن حضرت رفتهاند و با تجلیل و احترام به قم آوردند یا خود او به طرف قم حرکت کرده است؟ طبق نقل کتاب معتبر تاریخ قم، روایت صحیح این است که چون خبر به آل سعد رسید، با هم اتفاق کردند که از آن حضرت درخواست کنند به قم بیاید و موسی بن خزرج بن سعد اشعری بیرون آمد و چون به شرف ملازمت حضرت فاطمه رسید، زمام ناقه او بگرفت و به جانب شهر بکشید و به در سرای خود فرود آورد. محل و سرای موسی بن خزرج و حجرهای که حضرت معصومه(س) در آن به عبادت پرداخته، اکنون مشخص و زیارتگاه است.(۵)
بنابراین آنچه از منابع معتبر بر میآید، این است که حضرت معصومه(س) برای دیدن برادر خود به طرف ایران حرکت کرده است، شاید وضع نامطلوب مدینه برای زندگی (از جهت آزار و اذیت علویان توسط حکومت) و محدودیتهای آن در مصمم شدن حضرت معصومه(س) تأثیر داشته باشد، همچنین در طول مسیر ایشان به تبلیغ امامت و تشیع نیز پرداخته باشد. ولی عمده دلیل مسافرت حضرت معصومه(س) زیارت برادر بوده است.
* پینوشتها:
۱. میرعظیمی، بارگاه فاطمه معصومه، انتشارات نهضت، ص ۲۴.
۲. ناصرالشریعه، تاریخ قم، کتابفروشی اسلامی، ص ۵۰.
۳. همان.
۴. فقیه، محمدمهدی، انوار پراکنده، انتشارات مسجد جمکران، ج ۶، ص ۱۲۳.
۵. قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، تهران، انتشارات توس، ص ۲۱۳. اعیان الشیعه، چاپ بیروت، ج ۸، ص ۳۹۱.
طبقه بندی: فرهنگ اسلامی،
وی افزود: آیتالله ستوده یک روز سرکلاس درس دیر حاضر شدند که از شاگردانشان عذرخواهی کردند و گفتند که همسرشان به رحمت خدا رفته است ولی به دلیل اینکه نباید کلاس درس تعطیل شود در کلاس حاضر شدم.
رئیس ستاد اقامه نماز کشور تصریح کرد: درحال حاضر دانشآموزان مقطع راهنمایی از دانشآموزان مقطع دبیرستان بیشتر به نماز علاقه دارند و همین وضع در دانشگاهها هم وجود دارد.
قرائتی در ارتباط با وضعیت حجاب در دانشگاهها خاطرنشان کرد: پوشش دختران در دانشگاه باید مناسب باشد و باید نسبت به این مسئله حساس بود.
وی با بیان اینکه روحانیون مساجد را فراموش نکنند، افزود: روحانیون ما به دلیل اینکه در دانشگاه تدریس میکنند نباید کار اصلی خودشان که تبلیغ دین است را فراموش کنند.
رئیس ستاد اقامه نماز کشور با تبریک ولادت حضرت معصومه(س) و روز دختر گفت: امروز قرآن برای دختر چه دارد؟ دختر در قرآن، اولیالالباب است ولی در جامعه مطرح میشود که دختر ناقصالعقل است.
وی با اشاره به تفسیر آیه «ؤ بالوالدین احسانا» تصریح کرد: خداوند در قرآن کریم میفرماید که با مردم با عدل و احسان رفتار کنید ولی نسبت به رفتار با پدر و مادر میفرماید فقط با احسان رفتار کنید؛ آیه بالوالدین احسانا ۱۹ نکته علمی دارد.
طبقه بندی: فرهنگ اسلامی،

طبقه بندی: فرهنگ اسلامی، مناسبتی،
مراسم دعای کمیل در روستای پری شهرستان ملایر برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی اداره کل تبلغیات اسلامی همدان،حمید عاشوری مسئول هیئت امنای مسجد جامع روستای پری زنگنه در دیدار با مسئول روابط عمومی تبلیغات اسلامی از برگزاری مراسم دعای کمیل در مسجد جامع این روستا خبر داد.
وی تصریح کرد:در این مراسم حجتالاسلام حسینی از روحانیون حوزه علمیه گفت:جهل بزرگترین دشمن آدمی است و تا زمانی که انسان جهل داشته باشد قطعا شیطان بهتر می تواند در او نفوذ کند و انسان بهتر است جهل و غفلت را از خود دورکند تا آلوده به گناه نشود.
وی حضور در مراسمات مذهبی و دینی را برای رفع جهل انسان لازم و ضروری بیان کرد و گفت:حضور در جلسات مذهبی خصوصا دعا اثر بسیار زیادی در زدودن سیاهی های قلب انسان که در اثر گناهان به وجود آمده است دارد.
عاشوری گفت:بعد از سخنرانی مداح اهل بیت(ع)حسام جعفری ملایری به قرائت متن دعای کمیل پرداخت.
علی عبدالملکی کارشناس فرهنگی
طبقه بندی: اخبار روستای پیروز (پری)، فرهنگ اسلامی،
همچنین حضرت محمد (ص) فرموده اند: شما را به خوردن زیتون سفارش می کنم، به خاطر آن که زیتون صفرا را از بین می برد، رگ های بدن را قوی می نماید، اخلاق را نیکو می گرداند، نفس و روح را پاک و طاهر می نماید و غم و غصه را از بین می برد و نیز در سفارش به امیرالمومنین علی (ع) می فرمایند: یا علی روغن زیتون بخور و از آن به بدن خود بمال. برای این که کسی که روغن زیتون مصرف نماید و از آن بر بدن خود بمالد، شیطان تا چهل روز به او نزدیک نمی گردد.
امام صادق (ع):" خوردن سویق با روغن زیتون گوشت می رویاند ،استخوان را استحکام می بخشد ،پوست را نازک می کند و برتوان جنسی می افزاید. اگر از بدن کسی از شما جوش یا آماسه ای بیرون زد ،آن را ببندد وبا روغن زیتون یا روغن حیوانی درمان کند . "
امام علی (ع):" با روغن زیتون بدن را چرب کنید و با آن خورش بسازید چرا که روغن نیکان و خورش برگزیدگان است دوبار پاکی در آن سوده شده و درآن بدان هنگام که پشت کندوبدان هنگام که روی می کند برکت نهاده شده است و با وجود آن هیچ بیماری ای زیان نمی زاند . "
طبقه بندی: فرهنگ اسلامی، سلامت،